آنکه دهان گشاد دارد کنایه از پر گو، کسی که سخنان بیهوده و بی معنی و بی فایده بگوید، یاوه گو، بیهوده گو، یاوه سرا، هرزه گو، هرزه خا، خیره درا، ژاژدرای، هرزه لاف، هرزه لای، یافه درای، ژاژخا، مهذار، هرزه درای، افسانه پرداز، افسانه گو
آنکه دهان گشاد دارد کنایه از پُر گو، کسی که سخنان بیهوده و بی معنی و بی فایده بگوید، یاوِه گو، بیهودِه گو، یاوِه سُرا، هَرزِه گو، هَرزِه خا، خیرِه دَرا، ژاژدَرای، هَرزِه لاف، هَرزِه لای، یافِه دَرای، ژاژخا، مِهذار، هَرزِه دَرای، اَفسانِه پَرداز، اَفسانِه گو
گران لگام آن که روز جنگ لگام را بکشد تا اسب بر جای ماند، پا فشار پایدار، تنبل آنکه در روز جنگ و جز آن لگام اسب را سخت کشد تا اسب بر جای ماند سبک عنان، ثابت پایدار مقاوم، کاهل تنبل
گران لگام آن که روز جنگ لگام را بکشد تا اسب بر جای ماند، پا فشار پایدار، تنبل آنکه در روز جنگ و جز آن لگام اسب را سخت کشد تا اسب بر جای ماند سبک عنان، ثابت پایدار مقاوم، کاهل تنبل